نام زنجان عربیشده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را بکار میبرند. شهر زنجان در دره زنجانچای از شاخههای قزلاوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راهآهن تهران به تبریز میباشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقرهسازی وملیله کاری وچاروق دوزی و چاقوسازی وفرش بافی (فرش زنجان) آن مشهور است.
زنجان از شمال به شهرستان طارم و خلخال و میانه و از مشرق به سلطانیه و طارم و از جنوب به خدابنده و ایجرود و از غرب به شهرستان ماهنشان محدود است و از سطح دریا ۱۶۶۳ متر ارتفاع دارد.
ارتفاع قله سپهسالار که در این استان قرار دارد به ۳۳۱۸ میرسد و بخشهای آن عبارتاند از بخش مرکزی، بخش زنجانرود، بخش قره پشتلو که جمعاً ۳۲۸ پارچه آبادی دارد.
از جمله شرایطی که فلسفه وجودی شهر زنجان را در منطقه تبیین و توجیه مینماید، وجود راه ارتباطی فلات مرکزی ایران به منطقه آذربایجان در منطقه، حاکم بودن شرایط مناسب اوضاع توپوگرافی، وجود اراضی مسطح با شیب ۲٪ در منطقه کوهستانی و بالاخره لزوم مرکز مبادلاتی تولیدات کشاورزی و ارائه خدمات متقابل به روستاهای حوزه نفوذ به ویژه ایالات پنجگانه مستقر در منطقه بودهاست میرساند که این پدیده در شکل گیری شهر و محله بندی آن عامل تعیین کننده میباشد.
اهالی زنجان را به مانند شهرهای دیگر مناطق آذربایجانیهای ایران، ترکهای آذربایجانی تشکیل میدهند، و از لحاظ فرهنگی و زبانی به مانند سایر شهرهای آذربایجانینشین ایران به شمار میروند. زبان مردم زنجان ترکی لهجه زنجانی است. در مکالمات مردم منطقه ادارهها، مدارس و مکانهای عمومی به زبان فارسی و در مکالمههای روزمره به زبان ترکی لهجه زنجانی صحبت میکنند.
صنایع دستی زنجان عبارتند از:
-
چاروق دوزی
-
ملیله کاری شامل سینی، سرویس بشقاب کاسه و وسایل مصرفی، وسایل زینتی و تابلوهای بی بدیل زینتی
-
مسگری (ساخت ظروف مسی و تابلوهای زینتی)
-
چاقو سازی شامل کارد آشپز خانه و میوه خوری و همچنین قندشکن، قلم تراش
-
گلیم بافی
-
فرش بافی
-
تذهیب، تراش سنگهای قیمتی، رنگرزی، منبت کاری، نگارگری، مصنوعات چرمی، معرق چوب و و قلم زنی. دراستان زنجان رشتههای مختلف دیگر صنایع دستی رواج دارد. از آن جمله گلیم بافی در ابهر، قیدار و زنجان روستاهای آن گیوه دوزی ابریشمی و نخی در انگوران و زنجان، رنگرزی در ابهر، زنجان، قیدار، سفالگری در روستای قلثوق، جاجیمبافی نواری در شهرستانهای طارم و ماهنشان، انگوران، کیسهبافی حمامی نواری در انگوران، ماهنشان، قیدار را میتوان نام برد. ضمن آنکه باید گفت قالیبافی از جمله هنرها و حرفیهایی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد.
گنبد سلطانیه مقبرهٔ اُلجایتو است که در ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ میلادی در شهر سلطانیه (پایتخت ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری ایرانی[۱] و اسلامی از شیوه معماری آذری به شمار میرود. گنبد سلطانیه در فهرست آثار میراث جهانی به ثبت رسیدهاست.
این بنا مسجدی است بسیار زیبا از حیث معماری و تزیین و بزرگی در دنیا مشهور است. گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است. هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد. و قدیمیترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. بر روی این اضلاع گنبد بلندی قرار گرفته که ارتفاع آن را ۱۲۰ گز نوشتهاند. در قسمت بالایی آن ساختمان دور تا دور اتاقها و غرفهها ساختهاند. خود گنبد از کاشیهای فیروزهای رنگ پوشیده و سقف داخل اتاقهای بالا با گچبریها و آجرهای رنگارنگ تزیین یافتهاست. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شدهاست. حکاکیهایی در آجرهای دیوارها و سقفهای رنگین بنا نیز دیده میشود.
تزیینات و نحوهٔ ساخت این مقبره در واقع نقطهٔ عطفی در معماری آن دوران بوده به این شکل که سبکی جدید را در معماری بهوجود آورده که از معماری سلجوقی منفک شدهاست.
گنبد سلطانیه شامل سه بخش اصلی ورودی، تربتخانه و سردابهاست.
گفته میشود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از این گنبد الگوبرداری شدهاست. بنای این گنبد که بعد از گنبدهای سانتاماریا دلفیوره و ایاصوفیه سومین گنبد بزرگ دنیاست.
این بنا باشکوه ترین ساختمان شیوه آذری و شاید کل معماری ایران است که در کنار آن آرامگاه سلطان محمد خدابنده (الجابتو) ساخته شده است. از ارسن بزرگ سلطانیه که در بر گیرندهی بیمارستان، خانقاه و میانسرای آن بوده، تنها گنبدخانه و آرامگاه الجابتو بازمانده است. میان سرای نام برده شاید به اندازهی دو برابر میدان نقش جهان بوده است. فضای تربت خانه ها بعدها به آن افزوده شده است.