تخت سلیمان (آتشکده آذرگشنسب) نام محوطهٔ تاریخی بزرگی، در نزدیکی تَکاب و روستای تخت سلیمان (در گذشته نصرتآباد) در استان آذربایجان غربی و ۴۵ کیلومتری شمال شرقی این شهر است.
مجموعه بناهای تاریخی در تخت سلیمان در اطراف دریاچهای طبیعی ساخته شدهاست. آب این دریاچه که از عمق ۱۱۶ متری از درون زمین به سطح میآید و به زمینهای اطراف میریزد دارای املاح زیادی است که آن را برای آشامیدن و کشاورزی نامناسب کردهاست. رسوبهای حاصل از این املاح در طی قرنها، لبه دریاچه را شکل داده و متغیر کردهاست.

آثار بناهای دورههای اشکانیان و ساسانی و ایلخانان مغول در این محل یافت شدهاست. مهمترین آثار بجا مانده آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است. برخی آثار ساسانی دیگر نیز در کوه بلقیس و زندان سلیمان در نزدیکی تخت سلیمان ساخته شدهاست. کاوشگاه باستانی شیز از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شدهاست و طرحهای بزرگی برای بازسازی و کاوش در آن در دست اجرا است.

آتشکده آذرگشنسپ
در زمان ساسانیان ایرانیان سه آتشگاه بزرگ و برجسته داشتند. نام آتشهایی که در این آتشگاهها نگهداری میشد. یکی بُرزین مهر به معنای آتش عشق والا و ویژه برزیگران بود که در نزدیکی نیشابور خراسان جای داشت.
دومی فَربغ بود به معنای آتش فرّ ایزدی که در کاریان فارس و ویژه موبدان و بلندپایگان بود.
سومی آتشکده آذرگشسپ که در تکاب آذربایجان قرار داشت. آتشکده آذرگسسپ ویژه ارتشیان بود و در شهر و محلی بنام شیز یا گَنجَک بر روی کوه اَسنَوند قرار داشت.
آذرگشنسپ به معنای آتش اسب نر است. بر پایهٔ افسانههای ایرانی این آتشگاه بدین علت این طور نامیده شدهاست که کیخسرو بهنگام گشودن بهمن دژ در نیمروز با تیرگی شبانه که دیوان با جادوی خود پدید آورده بودند روبرو شد. آنگاه آتشی بر یال اسب وی فرود آمد و جهان را دیگر باره روشن کرد و کیخسرو پس از پیروزی و گشودن بهمن دژ، به پاس این یاوری اهورایی، آتش فرود آمده را آنجا بنشاند و آن آتش و جایگاه به نام آتش اسب نر (گشسب یا گشنسب) نامیده شد. این محل هم اکنون نام تخت سلیمان نام دارد.

این آتشکده بواسطهٔ پیوستن دو آتش به یکدیگر مبدّل آتشکدهٔ بزرگ «شاهی» گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هر یک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به زیارت آن میشتافتند، و پس از پیروزی در جنگ، سهمی از غنائم جنگی را به گنجینهٔ آن تقدیم میکردند و همین گنجینهٔ بزرگ است که به هنگام شکست خسرو پرویز، از سپاه هراکلیوس امپراتور روم شرقی، به یغما رفت.
این آتشکده در سال ۶۲۴ میلادی توسط هراکلیوس به آتش کشیده و ویران گردید، اما بعدها تعمیر و یا از نو ساخته شد. آتشکده آذرگشسپ در زمان ابودلف، ۹۲۵ میلادی هنوز بر پا بوده است.
غار کتله خور، غاری است خشکی - آبی، واقع در استان زنجان، شهرستان خدابنده و در ۸۰ کیلومتری جنوب قیدار و ۱۷۳ کیلومتری شمال همدان و ۴۱۰ کیلومتری تهران و ۵ کیلومتری شهر کوچک گرماب واقع است. در بعضی ازمناطق غربی ایران به کوههای کم ارتفاع کتله میگویند و احتمالاً وجه تسمیه غار نیز به همین علت باشد که غار در یکی از این کوهها قرارگرفتهاست و خورشید از پشت آن طلوع میکند و بجای کتله خورشید به آن کتله خور گویند.

در حال حاضر این غار به سه بخش فرهنگی، تفریحی و ورزشی تقسیم شدهاست بخش ورزشی آن تنها مورد استفادة غارنوردان و صخرهنوردان قرار میگیرد، حدود ۴ کیلومتر است که البته هنوز انتهای آن کشف نشدهاست. بخش تفریحی غار نیز که جهت بازدید عموم مورد استفاده قرار میگیرد حدود ۲ کیلومتر مسیر مستقیم است که گفته میشود این مسیر تنها ۳/۱ کل غار است. بخش فرهنگی غار نیز در بخش جنوبی آن قرار دارد قسمت اصلی آن دالانی است طبیعی که جهت برگزاری مراسم مختلف مورداستفاده قرار میگیرد البته این دالان هیچگونه راه خروجی به بیرون نداشته و راه خروجی آن به صورت مصنوعی کنده شده اما خود دالان تماماً طبیعی بودهاست.
غار کتلهخور، غاری است آهکی که در برخی نقاط آن گلرس و خاکهای حاوی اکسیدآهن قابل مشاهدهاست. این غار از نظر سنی تقریباً همسن غار علیصدر همدان است البته این دو غار از دو جهت با هم تفاوت دارند. یکی اینکه غار علیصدر همدان غاریست کاملاً آبی اما غار کتلهخور زنجان غاری است تقریباً خشکی. دوم اینکه آهکهای غار کتلهخور نسبت به آهکهای غار علیصدر بسیار خالصتر هستند که این خود عاملی است جهت زیباترشدن غار، چراکه خالص بودن آهکها موجب شفافیت آنها و در نتیجه عبور نور از قندیلها میشود.

یک نکته جالب توجه در رابطه با غار کتلهخور اینست که شواهد و بررسیهای انجام شده مؤید این موضوع است که این غار در نهایت به غار علیصدر در همدان متصل میشود. همچنین یکی دیگر از عجایب و زیباییهای این غار تعدد طبقات آن است که اینگونه غارها در جهان بسیار کمنظیر هستند. گمان میرود که این غار دارای ۷ طبقه باشد که البته تاکنون تنها ۳ طبقة آن کشف شده است.
این غار در مراحل اولیة تشکیل خود غاری آبی بودهاست که دراثر انحلال آبی گاهی اوقات تودههای عظیمی از سنگها از تودة اصلی جدا شدهاند. تشکیل طبقات متعدد این غار باعث شدهاست که آب به طبقات زیرین نفوذ کرده و عملاً غار تبدیل به غاری خشکی گردد.از دیگر ویژگیهای بارز این غار میتوان وجود قندیلهای زیبا و شفاف آهکی و استالاکتیتهای گُلکلمی را نام برد.
وجود چشمههای آب بسیار زلال در اطراف این غار و حفرههای متعدد طبیعی هم از ویژگیهای منحصر به فرد این غار است. علاوه بر تمامی این مسائل در غار کتلهخور همانطور که در قبل آمد میتوان تجمعهای متفاوتی مشاهده کرد که یکی از این تجمعهای زیبا و جالبتوجه استالاگمیتهایی است که بسیار شبیه به عروس و داماد هستند و به همین اسم نامگذاری شدهاند.

این غار درطول ۱۲۰ میلیون سالی که از عمرش میگذرد دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شدهاست که برخی طبیعی و برخی هم مصنوعی بودهاست. از تغییرات طبیعی این غار میتوان شکستگیهای حاصل از زمینلرزهها، گسلخوردگیها، لغزشها و ریزشها را نام برد.
گنبد سلطانیه
گنبد سلطانیه مقبرهٔ اُلجایتو است که در ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ در شهر سلطانیه (پایتخت ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری ایرانی و اسلامی به شمار میرود.
این بنا مسجدی است بسیار زیبا از حیث معماری و تزیین و بزرگی در دنیا مشهور است. گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است. هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد. و قدیمیترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. بر روی این اضلاع گنبد بلندی قرار گرفته که ارتفاع آن را ۱۲۰ گز نوشتهاند. در قسمت بالایی آن ساختمان دور تا دور اتاقها و غرفهها ساختهاند. خود گنبد از کاشیهای فیروزهای رنگ پوشیده و سقف داخل اتاقهای بالا با گچبریها و آجرهای رنگارنگ تزیین یافتهاست. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شدهاست. حکاکیهایی در آجرهای دیوارها و سقفهای رنگین بنا نیز دیده میشود.

ساخت این گنبد در سال ۷۰۲ هجری قمری به دستور الجایتو در شهر سلطانیه، پایتخت آن زمان ایلخانیان آغاز شد و در سال ۷۱۲ هجری قمری به اتمام رسید.
گنبد سلطانیه در شهر سلطانیه قرار دارد و در فهرست آثار میراث جهانی به ثبت رسیدهاست و شامل سه بخش اصلی ورودی، تربتخانه و سردابه است.